توگفتی عاشقم من عشق خندید برای لیلی اش مجنون پسندید
توگفتی عاشقی کن مثل مجنون بکش آن اسمعیلت غرق در خون
بگفتی کوچه معشوقه زنهار چه سرها بشکند در کوچه گردون
بگفتی چوب دستت را بیفکن چوگردد اژدها بلعد همه دون
بگفتی دست خود را برگریبان ببر آنگه درخشد در مکنون
بگفتی یوسفت را ازدل چاه به جاهش میکشانم باش محزون
چها کردی براین دل بیدلم کن که طاقت می ندارد این دل خون
دودستم غرق در کوی تو باشد به می سجاده ام رنگین بگردون
❤️ Renee want to meet you! Click Here: https://clck.ru/ZBXkg ❤️